(1643)زین سخن گر نیستى بیگانهاى |
|
دلق و اشکى گیر در ویرانهاى |
(1644)ز آن که آدم، زآن عتاب، از اشک رست |
|
اشک تر باشد دم توبه پرست |
(1645)بهر گریه آمد آدم بر زمین |
|
تا بود گریان و نالان و حزین |
(1646)آدم از فردوس و از بالای هفت |
|
پای ما چان از برای عذر رفت |
(1647)گر ز پشت آدمی وز صُلب او |
|
در طلب می باش هم در طُلب او |
(1648)زآتش دل و آب دیده نُقل ساز |
|
بوستان از ابر و خورشید است باز |
(1649)تو چه دانی ذوق آب دیدگان |
|
عاشق نانی تو؛ چون نادیدگان |
اشک تر باشد دم توبه پرست: یعنی برای کسی که توبه میکند، اشک ریختن مانند نفس کشیدن ضروری است.
هفت: هفت آسمان.
پای ماچان» یعنی کفش کنِ بارگاه الهی، موضعى در پیش حجره و خانه که کفشها را بیرون مىآورند، صف نعال
صُلب: یعنی تیره پشت انسان؛ از صلب کسی، یعنی از نسل او.
طُلب: یعنی طالبان؛ در طلب او باش، یعنی به راه او برو.
نُقل ساز: یعنی تو هم با سوز دل و با اشک ریختن میتوانی به پروردگار بپیوندی.
بوستان از ابر و خورشید است باز: یعنی سوز دل و گریه مانند خورشید و ابر که بوستان را سرسبز میکند، موجب توفیق خواهد شد.
ذوق آب دیدگان: یعنی سوز دل و گریه لذتی دارد که فقط آگاهان اسرار حق آن را میفهمند.
نادیدگان: کسی که بصیرت و آگاهی نسبت به حقایق ندارد.
( 1643) اگر تو این طور که گفتیم نبوده و این سخن را نمىپذیرى بیگانه هستى و گناهکارى دلقى بخود پیچیده در ویرانه منزل کن و اشک بریز و توبه کن.( 1644) براى اینکه آدم بوسیله اشک از عذاب الهى مستخلص شد و کسى که در حال توبه است هر نفس از او با اشک ترى توام است.( 1645) آدم فقط براى اینکه گریه و زارى و ناله کرده و اشک بریزد زمین را مناسب دیده و بر خاک قدم گذاشت.( 1646) از بهشت و از بالاى آسمانها براى پاى بوس و معذرت از گناه با امتنان صرف نظر نمود.( 1647) اگر تو نیز خلف او هستى و از صلب او بوجود آمدهاى در راه طلب از او تقلید کن.() تو که چون خر پایت بگل فرو رفته و از رفتار باز ماندهاى مزه آب دیده را چه مىدانى.( 1648) آب دیده و آتش دل را نقل خود قرار بده زیرا که بوستان از ابر و خورشید سبز و خرم مىگردد.( 1649) تو چون نابینایان عاشق نانى و در بند دنیا مزه آب دیده را که براى رسیدن بمغفرت الهى ریخته مىشود نچشیده و ذوق نکردهاى.
حضرت آدم نافرمانی کرد و میوه ممنوع را خورد، پس مورد عتاب حق قرار گرفت و از بهشت به زمین فرستاده شود، اما آن قدر گریه کرد تا از کیفر الهی معاف شد. مولانا میگوید: برای کسی که توبه میکند، اشک ریختن مانند نفس کشیدن ضروری است. او از هبوط آدم تعبیر دلاویزی میکند و میگوید: بهشت در بالای هفت آسمان است و زمین که در پایین هستی است، مثل «پای ماچان» یعنی کفش کنِ بارگاه الهی محسوب میشود. آدم برای عذرخواهی از بالا به این پایین آمد تا رسم ادب به جای آورد و در کفش کن پروردگار بایستد و توبه کند.
مولانا میگوید: آدم توبه کرد و باز به پروردگار پیوست، تو هم با سوز دل و با اشک ریختن میتوانی به پروردگار بپیوندی. این سوز دل و گریه مانند خورشید و ابر که بوستان را سرسبز میکند، موجب توفیق خواهد شد و شور و لذتی دارد که فقط آگاهان اسرار حق آن را میفهمند. تو که عاشق نان و اسیر علایق مادی هستی آن لذت را درک نمیکنی.
سپس مولانا میگوید:
(1650)گر تو این انبان زنان خالی کنی |
|
پر زگوهرهای اجلالی کنی |
(1651)طفل جان از شیر شیطان باز کن |
|
بعد از آنش با ملک انباز کن |
(1652)تا تو تاریک ملول و تیرهای |
|
دان که، با دیو لعین همشیرهای |
در انبان: کیسهى بزرگى که زاد سفر و دیگر چیزها در آن ریزند، کنایه از شکم و یا بهطور کلی درون انسان است.
انبان زنان خالی کنی: تعبیری از ترک علایق مادی است.
شیر شیطان: به کنایه، لذات نفسانى و شهوت خصوصا، هر چه براى حظ نفس خورند یا پوشند یا کنند.
همشیره: دو طفل را گویند که از یک پستان شیر بنوشند.
( 1650) اگر تو انبان دل را از نان خالى کرده و از دنیا صرف نظر کنى از گوهرهاى جلال و عظمت پر خواهد شد.( 1651) طفل جان خود را از شیر شیطان بگیر پس از آن با فرشتگان آسمان پیوندش کن. ( 1652) مادامى که دلت تاریک و خاطرت ملول و افسرده است بدان که با دیو از یک پستان شیر مىخورى.
گرسنگى و جوع، نزد علمای اخلاق یکى از ارکان مجاهده و ریاضت است، محمد غزالى احادیث بسیار از گفتهى حضرت رسول (ص) و اقوال متعدد از طریق صوفیان نقل کرده است، همچنین ده فایده براى گرسنگى بر شمرده که اهم آنها سلامت مزاج و آمادگى ذهن براى تفکر است. مولانا نیز گرسنگى را مىستود و خود گرسنگى مىکشید، افلاکى در چند مورد از این روش که مولانا در آن ورزیده بود سخن مىگوید. بعقیدهى صوفیه سیرى و پر خورى علاوه بر آن که بر حاجت سالک مىافزاید و از فراغتش مىکاهد، شهوت جنسى را بر مىانگیزد و آن شهوت براى آن که وسایل در دسترس داشته باشد حب جاه را تحریک مىکند و از آن، خود پرستى و دشمنی و حقد و حسد و دیگر صفتهاى ناپسند جوشش مىگیرد و راه درست آنست که هم از آغاز سالک سیر نخورد و گرسنگى بکشد تا شهوت در وجودش نیرومند نگردد.[1]
چکیدهْ کلام مولانا این است که می گوید:اگر علایق مادی را رها کنی، درونت پُر از گوهرهایی میشود که جلال و بزرگی حقیقی به تو خواهد داد. جان، مانند کودک شیرخوار، از غذاهای مادی و این جهانی نیرو میگیرد اما این مزایا مانند شیری است که از پستان شیطان میتراود. اگر طفلِ جان را از شیر شیطان بگیری، میتوانی او را با عالم ملکوت مربوط کنی. تمام تاریکیها و دلتنگیها از این است که ما با شیطان هم کاسه و هم غذا هستیم و اگر علایق مادی را رها کنیم، شادمان خواهیم بود و اشک در راه خدا نیز اشک شادی خواهد بود.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |